فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fry-up

ˈfraɪʌp ˈfraɪʌp

شکل جمع:

fry-ups

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی فرای‌آپ، غذای سرخ‌‌شده (وعده‌ی غذایی شامل گوشت سرخ‌شده، تخم‌مرغ و سبزیجات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The fry-up at the diner was absolutely delicious.

غذای سرخ‌‌شده‌ی این غذاخوری واقعاً خوشمزه بود.

Her fry-up included eggs, bacon, sausage, and beans.

فرای‌آپ او شامل تخم‌مرغ، بیکن، سوسیس و لوبیا بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fry-up

  1. noun a hearty meal typically consisting of various fried ingredients, most commonly including meats such as bacon or sausage, eggs, and a selection of vegetables like tomatoes, mushrooms, and sometimes baked beans

ارجاع به لغت fry-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fry-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fry-up

لغات نزدیک fry-up

پیشنهاد بهبود معانی