شکل نوشتاری دیگر این لغت: full-mouthed
دارای دندانهای کامل، که دندانهای کامل دارد (دام و غیره)
The veterinarian examined the fullmouthed cow to determine its age.
دامپزشک گاو دارای دندانهای کامل را برای تعیین سن آن معاینه کرد.
The dentist was pleased to see that his patient was fullmouthed.
دندانپزشک از اینکه میدید بیمارش دندانهای کاملی دارد، خوشحال شد.
با صدای بلند (ادا شده)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher scolded the students in a fullmouthed manner.
معلم دانشآموزان را با صدای بلند سرزنش میکرد.
The full-mouthed cheers of the crowd echoed through the stadium after the winning goal.
پس از گل پیروزی، تشویق با صدای بلند تماشاگران در ورزشگاه طنینانداز شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fullmouthed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fullmouthed