Gassed

American: ˈɡæst British: ɡæst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    gases
  • وجه وصفی حال:

    gassing

معنی

adjective
(عامیانه) سیاه مست، مست و خراب، مست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gassed

  1. verb show off
    Synonyms:
    bragged boasted touted blustered swashed blown prated gabbed babbled chattered jabbered blabbered rattled prattled palavered clacked jawed

ارجاع به لغت gassed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gassed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gassed

لغات نزدیک gassed

پیشنهاد بهبود معانی