گذشتهی ساده:
gatekeptشکل سوم:
gatekeptدروازهبانی کردن (تلاش برای کنترل اینکه چه کسی منابع یا قدرت یا فرصتهای خاص را دریافت میکند و چه کسی نمیتواند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She tends to gatekeep opportunities within the company, limiting others' chances for growth.
تمایل دارد فرصتهای درون شرکت را دروازهبانی و شانس رشد دیگران را محدود کند.
He constantly gatekeeps access to the network.
او دائماً دسترسی به شبکه را دروازهبانی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gatekeep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gatekeep