با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gearshift

ˈɡɪəʃɪft ˈɡɪəʃɪft
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gearshifts

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: gear shift

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دسته‌دنده (خودرو)
    • - The gearshift was stuck and wouldn't budge.
    • - دسته‌دنده گیر کرده بود و تکان نمی‌خورد.
    • - The gearshift was loose.
    • - دسته‌دنده شل بود.
  • noun uncountable
    تعویض دنده (خودرو)
    • - He was an expert at the gearshift.
    • - در تعویض دنده استاد بود.
    • - Do the gear shift and move.
    • - تعویض دنده را انجام دهید و حرکت کنید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gearshift

  1. noun A mechanical device for engaging and disengaging gears
    Synonyms: gearstick, shifter, gear-lever

ارجاع به لغت gearshift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gearshift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gearshift

لغات نزدیک gearshift

پیشنهاد بهبود معانی