شکل جمع:
gearshiftsشکل نوشتاری دیگر این لغت: gear shift
دستهدنده (خودرو)
The gearshift was stuck and wouldn't budge.
دستهدنده گیر کرده بود و تکان نمیخورد.
The gearshift was loose.
دستهدنده شل بود.
تعویض دنده (خودرو)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was an expert at the gearshift.
در تعویض دنده استاد بود.
Do the gear shift and move.
تعویض دنده را انجام دهید و حرکت کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gearshift» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gearshift