فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gearshift

ˈɡɪəʃɪft ˈɡɪəʃɪft

شکل جمع:

gearshifts

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: gear shift

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دسته‌دنده (خودرو)

The gearshift was stuck and wouldn't budge.

دسته‌دنده گیر کرده بود و تکان نمی‌خورد.

The gearshift was loose.

دسته‌دنده شل بود.

noun uncountable

تعویض دنده (خودرو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He was an expert at the gearshift.

در تعویض دنده استاد بود.

Do the gear shift and move.

تعویض دنده را انجام دهید و حرکت کنید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gearshift

  1. noun a mechanical device for engaging and disengaging gears
    Synonyms:
    shifter gear-lever gearstick

ارجاع به لغت gearshift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gearshift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gearshift

لغات نزدیک gearshift

پیشنهاد بهبود معانی