با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gerbil

ˈdʒɜrːbl ˈdʒɜːbl
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین gerbille نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار gerbil رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی جربیل (گونه‌ای از جوندگان کوچک از خانواده‌ی موش‌سانان که دارای پاهای عقبی بلند است و اغلب به‌عنوان حیوان خانگی از آن نگهداری می‌شود)
    • - My daughter loves playing with her gerbil.
    • - دخترم عاشق بازی با جربیلش است.
    • - The gerbille was running around its cage.
    • - جربیل دور قفسش می‌دوید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gerbil

  1. noun Small Old World burrowing desert rodent with long soft pale fur and hind legs adapted for leaping
    Synonyms: gerbille

ارجاع به لغت gerbil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gerbil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gerbil

لغات نزدیک gerbil

پیشنهاد بهبود معانی