گیگِل، میل شدید برای بغل کردن یا فشار دادن (بهدلیل شدت شیرینی یا دوستداشتنی بودن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That puppy was so cute, I had to hold back my gigil.
اون تولهسگ بهقدری بامزه بود که بهزور جلوی خودمو گرفتم تا فشارش ندم!
When I saw my baby niece, I was overwhelmed with gigil.
وقتی برادرزادهی کوچولوم رو دیدم، از شدت ذوق دلم میخواست بغلش کنم و فشارش بدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gigil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gigil