با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gillie

ˈɡɪli ˈɡɪli
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

دو حالت نوشتاری دیگر این لغت ghillie و gilly است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    نوکر ارباب، ملازم ارباب (در ارتفاعات اسکاتلند)
    • - The gillie was responsible for maintaining the chief's weapons.
    • - نوکر مسئول نگهداری سلاح‌های ارباب بود.
    • - loyal ghillie
    • - ملازم وفادار
  • noun countable
    (انگلیسی اسکاتلندی) وردست ماهیگیر، کوله‌کش شکارچی، راهنما
    • - Hiring a skilled gillie can greatly increase your chances of catching a trophy fish.
    • - استخدام یک وردست ماهر می‌تواند شانس شما را برای گرفتن ماهی تروفی بسیار افزایش دهد.
    • - the gillie's knowledge of the local terrain and wildlife
    • - شناخت این کوله‌کش شکارچی از منطقه و حیات‌وحش محلی
  • noun countable
    پیشخدمت و راهنمای ورزشکاران
    • - The ghillie provided valuable assistance to the golfer.
    • - این راهنما کمک‌های ارزشمندی به گلف‌باز کرد.
    • - The sportsman killed his gilly.
    • - این ورزشکار پیشخدمت خود را کشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gillie

  1. noun A shoe without a tongue and with decorative lacing up the instep
    Synonyms: ghillie

ارجاع به لغت gillie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gillie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gillie

لغات نزدیک gillie

پیشنهاد بهبود معانی