شکل جمع:
gluteiشکل نوشتاری دیگر این لغت: glutaeus
کالبدشناسی عضلهی سرینی، ماهیچهی سرینی، عضلهی باسن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالبدشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His gluteus muscles were sore after the intense workout.
عضلات سرینی او بعداز تمرین شدید درد میکردند.
The athlete focused on strengthening their gluteus for better performance.
ورزشکار برای عملکرد بهتر روی تقویت عضلات سرینی خود تمرکز کرد.
ماهیچهی سرینی بزرگ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gluteus» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gluteus