روی صحنه رفتن (بازیگر شدن)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She always dreamed of going on the stage.
او همیشه آرزو داشت روی صحنه برود (بازیگر شود).
He went on the stage at a young age and became a famous actor.
او در سنین جوانی روی صحنه رفت و بازیگر مشهوری شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go on the stage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-on-the-stage