گذشتهی ساده:
graffitiedشکل سوم:
graffitiedسومشخص مفرد:
graffitisوجه وصفی حال:
graffitiingشعار دیواری، دیوارنوشته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The subway walls are covered with graffiti.
دیوارهای ایستگاههای مترو پر از دیوارنوشته است.
A man was washing graffiti off his front door.
مردی داشت دیوارنوشتهی روی در جلوییاش را میشست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «graffiti» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graffiti