آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Grizzly

ˈɡrɪzli ˈɡrɪzli

معنی grizzly

noun noun adjective adjective

خاکستری (رنگ)، مایل به خاکستری، فلفل نمکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grizzly

  1. adjective Showing characteristics of age, especially having grey or white hair; -Coleridge
    Synonyms:
    grey gray gray-haired grey-haired graying grey-headed gray-headed white-haired grizzled hoary hoar
  1. noun Powerful brownish-yellow bear of the uplands of western North America
    Synonyms:
    grizzly bear grizzly-bear silvertip silver-tip Ursus horribilis ursus-arctos-horribilis

ارجاع به لغت grizzly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grizzly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grizzly

لغات نزدیک grizzly

پیشنهاد بهبود معانی