با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Grizzly

ˈɡrɪzli ˈɡrɪzli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun noun adjective adjective
خاکستری (رنگ)، مایل به خاکستری، فلفل نمکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grizzly

  1. adjective Showing characteristics of age, especially having grey or white hair; -Coleridge
    Synonyms: gray, hoary, grizzled, graying, grey, grey-haired, gray-haired, grey-headed, gray-headed, hoar, white-haired
  2. noun Powerful brownish-yellow bear of the uplands of western North America
    Synonyms: grizzly-bear, silvertip, silver-tip, Ursus horribilis, ursus-arctos-horribilis

ارجاع به لغت grizzly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grizzly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grizzly

لغات نزدیک grizzly

پیشنهاد بهبود معانی