معنی hand-feed به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈhændˈfiːd British: hændfiːd

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
با دست خوراک دادن به، دستخور کردن
- - They hand-fed the paralysed man.
- - با دست به مرد فلج خوراک می‌دادند.

ارجاع به لغت hand-feed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «hand-feed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hand-feed

لغات نزدیک hand-feed

- hand round
- hand-
- hand-feed
- hand-knit
- hand-me-down

پیشنهاد بهبود معانی

دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری