فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hard-wired

ˈhɑːrdˈwaɪərd hɑːdˈwaɪəd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

ژنتیکی، ذاتی، غریزی

The instinct to protect one's offspring is hard-wired into most animals.

غریزه‌ی محافظت از فرزندان در اکثر حیوانات وجود دارد.

The desire for social connection is hard-wired in human beings.

میل به ارتباط اجتماعی در انسان‌ها ذاتی است.

adjective

کامپیوتر سیم‌بندی‌شده، سیم‌بستی، هم‌پیوند

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a hard-wired terminal

پایانه‌ی هم‌پیوند

The hard-wired network connection provided faster internet speeds.

اتصال شبکه با سیم‌بندی، سرعت اینترنت بالاتری را فراهم می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hard-wired

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hard-wired» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hard-wired

لغات نزدیک hard-wired

پیشنهاد بهبود معانی