فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Have An Operation

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

عمل جراحی داشتن، تحت عمل جراحی قرار گرفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She had to have an operation on her knee.

او مجبور شد زانوی خود را عمل کند.

He's having an operation tomorrow morning.

او فردا صبح عمل جراحی دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت have an operation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «have an operation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-an-operation

لغات نزدیک have an operation

پیشنهاد بهبود معانی