اینطور به نظر رسیدن، برداشت کردن، احساس کردن (که چیزی درست است)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I have the impression that he's not telling the truth.
اینطور به نظرم می رسد (برداشت می کنم) که او حقیقت را نمی گوید.
She had the impression that she was being followed.
او احساس می کرد که کسی او را تعقیب می کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «have the impression» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-the-impression