دگرپیرو، ناخودمختار، ناخودوند، غیرمستقل
The company's heteronomous policies were criticized by employees.
کارمندان از سیاستهای دگرپیرو شرکت انتقاد کردند.
a heteronomous life
زندگی ناخودمختار و غیرمستقل
پزشکی جانورشناسی زیستشناسی ناجورنمو، ناجورگوال، تابع قاعدههای مختلف (رشد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the heteronomous growth of cells in cancerous tumors
رشد تابع قاعدههای مختلف سلولها در تومورهای سرطانی
the heteronomous of the two animal species
ناجورنمو دو گونهی جانوری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heteronomous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heteronomous