با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Heteronomous

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    دگرپیرو، ناخودمختار، ناخودوند، غیرمستقل
    • - The company's heteronomous policies were criticized by employees.
    • - کارمندان از سیاست‌های دگرپیرو شرکت انتقاد کردند.
    • - a heteronomous life
    • - زندگی ناخودمختار و غیرمستقل
  • adjective
    پزشکی جانورشناسی زیست‌شناسی ناجورنمو، ناجورگوال، تابع قاعده‌های مختلف (رشد)
    • - the heteronomous growth of cells in cancerous tumors
    • - رشد تابع قاعده‌های مختلف سلول‌ها در تومورهای سرطانی
    • - the heteronomous of the two animal species
    • - ناجورنمو دو گونه‌ی جانوری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت heteronomous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heteronomous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heteronomous

لغات نزدیک heteronomous

پیشنهاد بهبود معانی