His

    ɪz ɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    pronoun A1
    (ضمیر ملکی سوم شخص مفرد مذکر) مال او (مذکر)، مال آن مرد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - his book
    - کتاب او
    - his brother
    - برادرش
    - He had his hands in his pockets.
    - او دستانش را در جیب‌هایش کرده بود.
    - This pen is his.
    - این قلم مال اوست.
    - a friend of his
    - یکی از دوستان او
    - This is his doing.
    - این کار کار اوست.
    - He sent His only-begotten (son).
    - خدا، یگانه فرزند خود را فرستاد.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت his

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «his» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/his

    لغات نزدیک his

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند