زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Holidays

ˈhɑːlədeɪz ˈhɒlədeɪz

گذشته‌ی ساده:

holidayed

شکل سوم:

holidayed

وجه وصفی حال:

holidaying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A1

در تعطیلات، در روزهای تعطیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

We plan to travel extensively during the holidays.

ما قصد داریم در تعطیلات سفرهای زیادی داشته باشیم.

I slept in late on holidays.

در روزهای تعطیل دیر می‌خوابیدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد holidays

  1. noun leisure time away from work devoted to rest or pleasure
    Synonyms:
    vacations leaves furloughs
  1. noun a memorial day
    Synonyms:
    celebrations festivals feasts vacations outings carnivals fiestas galas fetes leaves liberties tercentenaries

سوال‌های رایج holidays

گذشته‌ی ساده holidays چی میشه؟

گذشته‌ی ساده holidays در زبان انگلیسی holidayed است.

شکل سوم holidays چی میشه؟

شکل سوم holidays در زبان انگلیسی holidayed است.

وجه وصفی حال holidays چی میشه؟

وجه وصفی حال holidays در زبان انگلیسی holidaying است.

ارجاع به لغت holidays

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «holidays» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/holidays

لغات نزدیک holidays

پیشنهاد بهبود معانی