گذشتهی ساده:
honeymoonedشکل سوم:
honeymoonedسومشخص مفرد:
honeymoonsوجه وصفی حال:
honeymooningشکل جمع:
honeymoonsماهعسل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Joan and I spent our honeymoon in Washington.
من و جون ماهعسل خود را در واشنگتن گذراندیم.
That couple spent their honeymoon exploring the streets of Paris.
آن زوج ماهعسل خود را با گشتوگذار در خیابانهای پاریس گذراندند.
مجازی ماهعسل، دوران خوشی، روزهای خوش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The honeymoon between the prime minister and the parliament did not last long.
ماهعسل نخستوزیر و مجلس شورا چندان طولانی نبود.
The prime minister enjoyed a brief honeymoon after being elected.
نخستوزیر پس از انتخاب شدن از دوران خوشی کوتاه لذت برد.
ماهعسل رفتن، برای ماهعسل به جایی رفتن
They honeymooned in Yazd.
آنها ماهعسل خود را در یزد گذراندند.
They decided to honeymoon in Bali.
آنها تصمیم گرفتند برای ماهعسل به بالی بروند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «honeymoon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honeymoon