امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Honeysuckle

ˈhʌniˌsʌkl ˈhʌniˌsʌkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
گیاه‌شناسی پیچ امین‌الدوله link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- My childhood memories are filled with images of playing near wild honeysuckle bushes.
- خاطرات کودکی من پر از تصاویر بازی در نزدیکی بوته‌های پیچ امین‌الدوله است.
- The honeysuckle bloomed in our garden.
- پیچ امین‌الدوله در باغ ما شکوفه داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honeysuckle

  1. noun Shrubby tree with silky foliage and spikes of cylindrical yellow nectarous flowers
    Synonyms:
    Australian honeysuckle coast banksia Banksia integrifolia
  1. noun Columbine of eastern North America having long-spurred red flowers
    Synonyms:
    meeting-house Aquilegia canadensis

ارجاع به لغت honeysuckle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «honeysuckle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/honeysuckle

لغات نزدیک honeysuckle

پیشنهاد بهبود معانی