فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Horsy

ˈhɔːrsi ˈhɔːsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    وابسته به یا مانند اسب، اسب‌سان، اسب‌مانند، اسبی (به‌ویژه دارای هیکل گنده و بدقواره یا چهره‌ی دراز و دارای اسباب صورت بزرگ) اسب هیکل، اسب چهره
    • - She has a horsy face.
    • - او سیمای اسبی دارد.
  • adjective
    (وابسته به یا علاقه‌مند به اسب و اسب‌سواری و شکار با اسب) اسب دوست، سوارکاری دوست، اهل سواری و شکار (horsey هم می‌نویسند)
    • - His daughters are as horsy as he is.
    • - دخترهایش هم مانند خودش اسب‌دوست هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت horsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «horsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/horsy

لغات نزدیک horsy

پیشنهاد بهبود معانی