فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hybridization

ˌhaɪbrədəˈzeɪʃən ˌhaɪbrədəˈzeɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • پیوند‌زنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hybridization

  1. noun (genetics) the act of mixing different species or varieties of animals or plants and thus to produce hybrids
    Synonyms: hybridisation, crossbreeding, crossing, cross, interbreeding, hybridizing

ارجاع به لغت hybridization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hybridization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hybridization

لغات نزدیک hybridization

پیشنهاد بهبود معانی