با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Hypervigilant

ˌhaɪpərˈvɪdʒlənt ˌhaɪpəˈvɪdʒlənt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: hyper-vigilant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(بیش از حد) مراقب، حساس، هشیار، گوش‌به‌زنگ
- His hypervigilant nature made it difficult for him to relax in crowded places.
- طبع بیش از حد حساس او استراحت در مکان‌های شلوغ را برای او دشوار می‌کرد.
- The hypervigilant dog barked at every passerby.
- سگ بیش از حد مراقب برای هر رهگذری پارس می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hypervigilant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hypervigilant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hypervigilant

لغات نزدیک hypervigilant

پیشنهاد بهبود معانی