آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Hypervigilant

ˌhaɪpərˈvɪdʒlənt ˌhaɪpəˈvɪdʒlənt

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: hyper-vigilant

معنی hypervigilant | جمله با hypervigilant

adjective

(بیش از حد) مراقب، حساس، هشیار، گوش‌به‌زنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

His hypervigilant nature made it difficult for him to relax in crowded places.

طبع بیش از حد حساس او استراحت در مکان‌های شلوغ را برای او دشوار می‌کرد.

The hypervigilant dog barked at every passerby.

سگ بیش از حد مراقب برای هر رهگذری پارس می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hypervigilant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hypervigilant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hypervigilant

لغات نزدیک hypervigilant

پیشنهاد بهبود معانی