شکل نوشتاری دیگر این لغت: hyper-vigilant
(بیش از حد) مراقب، حساس، هشیار، گوشبهزنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His hypervigilant nature made it difficult for him to relax in crowded places.
طبع بیش از حد حساس او استراحت در مکانهای شلوغ را برای او دشوار میکرد.
The hypervigilant dog barked at every passerby.
سگ بیش از حد مراقب برای هر رهگذری پارس میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hypervigilant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hypervigilant