با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hypochondriac

ˌhaɪpoʊˈkɑːndriæk ˌhaɪpəˈkɒndriæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    مالیخولیایی، آدم افسرده، خودبیمارانگار، بیمار خیالی، بیماری هراس
    • - a miserable hypochondriac whose interests are bounded by his own imaginary ailments.
    • - خودبیمارانگار بیچاره‌ای که علایق او محدود به بیماری‌های خیالی خودش است.
    • - Don't be such a hypochondriac - it's only a cold!
    • - اینقدر بیماری هراس نباش- این فقط یک سرماخوردگی است!
  • noun
    (وابسته به دو ناحیه‌ی فوقانی شکم در زیر آخرین دنده‌ها) فراز - پهلو شکمی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hypochondriac

  1. adjective neurotic
    Synonyms: health-obsessed, hypochondriacal, hypochondric, imagining, preoccupied with health, valetudinarian
  2. noun neurotic
    Synonyms: hypochrondriast, valetudinarian

ارجاع به لغت hypochondriac

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hypochondriac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hypochondriac

لغات نزدیک hypochondriac

پیشنهاد بهبود معانی