مالیخولیایی، آدم افسرده، خودبیمارانگار، بیمار خیالی، بیماری هراس
a miserable hypochondriac whose interests are bounded by his own imaginary ailments.
خودبیمارانگار بیچارهای که علایق او محدود به بیماریهای خیالی خودش است.
Don't be such a hypochondriac - it's only a cold!
اینقدر بیماری هراس نباش- این فقط یک سرماخوردگی است!
(وابسته به دو ناحیهی فوقانی شکم در زیر آخرین دندهها) فراز - پهلو شکمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hypochondriac» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hypochondriac