۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Hysteresis

    American: hɪstəˈriːsɪs British: ˌhɪstəˈriːsɪs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      hystereses

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    اقتصاد هیسترزیس، بازماند (وضعیتی که در آن، اثر تغییرات در یکی از زیربخش‌های اقتصادی، با وقفه و به‌صورت تدریجی به دیگر بخش‌ها منتقل می‌شود) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Hysteresis can complicate economic recovery after a recession.
    - پس‌از رکود اقتصادی، هیسترزیس می‌تواند بهبودی اقتصادی را پیچیده سازد.
    - Economists study hysteresis to understand the effects of prolonged downturns.
    - اقتصاددانان برای درک اثرات رکودهای طولانی‌مدت، هیسترزیس را مطالعه می‌کنند.
    noun countable
    فیزیک هیسترزیس (پدیده‌ای که در آن پاسخ یک سیستم به تغییر در ورودی، به تاریخچه‌ی تغییرات قبلی سیستم وابسته است)
    - Hysteresis can significantly affect the accuracy of magnetic sensors.
    - هیسترزیس می‌تواند به‌طور قابل توجهی بر دقت سنسورهای مغناطیسی تأثیر بگذارد.
    - Engineers must consider hysteresis when designing feedback control systems.
    - مهندسان باید هنگام طراحی سیستم‌های کنترل بازخورد، هیسترزیس را در نظر بگیرند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hysteresis

    1. noun the phenomenon where the effects of a change in one part of a system are delayed and persist over time, leading to a lag in the response of other parts of the system

    ارجاع به لغت hysteresis

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hysteresis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hysteresis

    لغات نزدیک hysteresis

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه