Illegitimacy

ˌɪlɪˈdʒɪtəməsi ˌɪlɪˈdʒɪtɪməsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    illegitimacies

معنی و نمونه‌جمله

غیرمشروعی، حرامزادگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- His illegitimacy was kept secret.
- حرام‌زادگی او را سری نگاه‌داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد illegitimacy

  1. noun illegitimateness
    Synonyms: bastardy, bastardism, illegitimation

ارجاع به لغت illegitimacy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illegitimacy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illegitimacy

لغات نزدیک illegitimacy

پیشنهاد بهبود معانی