بهطور غیرقانونی، بهطور غیرمجاز
He illegitimately accessed the confidential files.
او بهطور غیرقانونی به پروندههای محرمانه دسترسی پیدا کرد.
He illegitimately altered the documents for personal gain.
او بهطور غیرمجاز اسناد را برای منافع شخصی تغییر داد.
بهطور نامشروع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was raised by a single mother who had given birth illegitimately.
او توسط مادری مجرد که بهطور نامشروع بچهدار شده بود، بزرگ شد.
The child was viewed differently by society because he was born illegitimately.
جامعه به این کودک نگاه متفاوتی داشت؛ زیرا بهطور نامشروع به دنیا آمد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «illegitimately» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/illegitimately