با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Immaculately

ɪˈmækjələtli ɪˈmækjələtli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    تمیز، آراسته، مرتب (در مورد لباس پوشیدن)
    • - He dressed immaculately for the job interview.
    • - او برای مصاحبه‌ی شغلی مرتب لباس پوشیده بود.
    • - She was dressed immaculately for the gala, with not a single wrinkle or stain on her gown.
    • - او برای مراسم گالا آراسته لباس پوشیده بود و حتی یک چروک یا لکه روی لباسش دیده نمی‌شد.
  • adverb
    به‌طور بی‌نقص، بدون ایراد، بدون عیب
    • - The chef presented the dish immaculately.
    • - آشپز غذا را به‌طور بی‌نقص ارائه کرد.
    • - The students completed their group project immaculately.
    • - دانش‌آموزان پروژه‌ی گروهی خود را بدون ایراد به پایان رساندند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت immaculately

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immaculately» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immaculately

لغات نزدیک immaculately

پیشنهاد بهبود معانی