شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun) و صفت (adjective): in-between
میان (دو زمان)، بین (دو زمان)
I have a meeting at 2 PM, and I’ll grab lunch in between.
من ساعت ۲ بعدازظهر جلسه دارم و در این بین ناهار میخورم.
She finished her homework in between classes.
تکالیفش را در بین کلاسها تمام کرد.
(در) بین، میان، وسط، میانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist captured the in-between moments of joy and sorrow in her paintings.
این هنرمند لحظات بین شادی و غم را در نقاشیهای خود به تصویر کشیده است.
The in-between state of the project left everyone confused about its direction.
وضعیت میانی پروژه همه را در مورد مسیر آن گیج کرد.
نادر، کمیاب، کم، قلیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «in between» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-between-2