آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Incubator

ˈɪŋkjəbeɪt̬ər ˈɪŋkjəbeɪtə

معنی incubator

noun

مرکز رشد

noun

ماشین جوجه‌کشی، محل پرورش اطفال زودرس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد incubator

  1. noun apparatus consisting of a box designed to maintain a constant temperature by the use of a thermostat; used for chicks or premature infants
    Synonyms:

ارجاع به لغت incubator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incubator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incubator

لغات نزدیک incubator

پیشنهاد بهبود معانی