آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Incursive

ɪnˈkɜr.sɪv ɪnˈkɜː.sɪv

معنی incursive | جمله با incursive

adjective

تهاجمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He had an incursive style of writing that captivated his audience.

او سبکی تهاجمی در نوشتن داشت که مخاطبانش را مجذوب خود می‌کرد.

Her incursive thoughts spiraled through her mind, making it hard to concentrate.

افکار تهاجمی او در ذهنش می‌چرخید و تمرکز را سخت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت incursive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incursive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incursive

لغات نزدیک incursive

پیشنهاد بهبود معانی