فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Infrastructural

ˌɪnfrəˈstrʌktʃɚl ˌɪnfrəˈstrʌktʃɚl ˌɪnfrəˈstrʌktʃrl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مربوط به زیرساخت، زیرساختی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a strategy for infrastructural development in the region

استراتژی (=راهبرد) توسعه‌ی زیرساختی در منطقه

infrastructural investment

سرمایه‌گذاریِ زیرساختی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

infrastructural projects

پروژه‌های زیرساختی

There are complex infrastructural challenges facing our country.

چالش‌هایِ زیرساختیِ پیچیده‌ای پیش‌ روی کشور ما قرار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده infrastructural

  • adjective
    infrastructural

ارجاع به لغت infrastructural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infrastructural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infrastructural

لغات نزدیک infrastructural

پیشنهاد بهبود معانی