با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Infrastructural

ˌɪnfrəˈstrʌktʃɚl ˌɪnfrəˈstrʌktʃɚl ˌɪnfrəˈstrʌktʃrl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مربوط به زیرساخت، زیرساختی
    • - a strategy for infrastructural development in the region
    • - استراتژی (=راهبرد) توسعه‌ی زیرساختی در منطقه
    • - infrastructural investment
    • - سرمایه‌گذاریِ زیرساختی
    • - infrastructural projects
    • - پروژه‌های زیرساختی
    • - There are complex infrastructural challenges facing our country.
    • - چالش‌هایِ زیرساختیِ پیچیده‌ای پیش‌ روی کشور ما قرار دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده infrastructural

ارجاع به لغت infrastructural

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infrastructural» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infrastructural

لغات نزدیک infrastructural

پیشنهاد بهبود معانی