شکل جمع:
internshipsانگلیسی آمریکایی دورهی اینترنی (کارورزی برای آخر دورهی پزشکی و روانشناسی)
Completing the internship was a crucial step toward her medical degree.
تکمیل دورهی اینترنی گامی مهم بهسوی مدرک پزشکی او بود.
His internship offered invaluable insights into patient care and medical procedures.
دورهی اینترنی او دیدگاههای ارزشمندی را در مورد مراقبت از بیمار و روشهای پزشکی ارائه کرد.
انگلیسی آمریکایی دورهی کارآموزی، دورهی کارورزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The internship lasted six months and provided opportunities for mentorship.
این دورهی کارآموزی شش ماه به طول انجامید و فرصتهایی برای مربیگری فراهم کرد.
Completing an internship can lead to a full-time job offer.
تکمیل دورهی کارآموزی میتواند به پیشنهاد شغلی تماموقت منجر شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «internship» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/internship