امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Internship

ˈɪntɜrːnʃɪp ˈɪntɜːnʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    internships

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی دوره‌ی اینترنی (کارورزی برای آخر دوره‌ی پزشکی و روانشناسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Completing the internship was a crucial step toward her medical degree.
- تکمیل دوره‌ی اینترنی گامی مهم به‌سوی مدرک پزشکی او بود.
- His internship offered invaluable insights into patient care and medical procedures.
- دوره‌ی اینترنی او دیدگاه‌های ارزشمندی را در مورد مراقبت از بیمار و روش‌های پزشکی ارائه کرد.
noun countable
انگلیسی آمریکایی دوره‌ی کارآموزی، دوره‌ی کارورزی
- The internship lasted six months and provided opportunities for mentorship.
- این دوره‌ی کارآموزی شش ماه به طول انجامید و فرصت‌هایی برای مربی‌گری فراهم کرد.
- Completing an internship can lead to a full-time job offer.
- تکمیل دوره‌ی کارآموزی می‌تواند به پیشنهاد شغلی تمام‌وقت منجر شود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت internship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «internship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/internship

لغات نزدیک internship

پیشنهاد بهبود معانی