با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Interviewee

    ˌɪnt̬ɚvjuˈiː ˌɪntəvjuˈiː
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      interviewees

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    مصاحبه‌شونده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Interviewees were asked to discuss their feelings about the interview.
    - از مصاحبه‌شوندگان خواسته شد تا به بیان احساسات خود درباره‌ی مصاحبه بپردازند.
    - The first interviewee was a single male with no children.
    - نخستین مصاحبه‌شونده مردی مجرد بود که هیچ فرزندی نداشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده interviewee

    ارجاع به لغت interviewee

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «interviewee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interviewee

    لغات نزدیک interviewee

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند