Irradiance

ɪˈreɪ.di.əns ɪˈreɪ.dɪ.əns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
درخشندگی، تابش، روشنی، تابندگی، شدت تابش، قدرت تابش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The irradiance of the sun is strongest at noon.
- شدت تابش خورشید در ظهر به بیشترین حد خود می‌رسد.
- The lamp's irradiance was too low to read comfortably.
- درخشندگی لامپ برای مطالعه‌ی راحت کافی نبود.
- Solar panels work best when they receive maximum irradiance.
- پنل‌های خورشیدی زمانی بهترین عملکرد را دارند که حداکثر تابش را دریافت کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت irradiance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irradiance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irradiance

لغات نزدیک irradiance

پیشنهاد بهبود معانی