امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Isometric

ˌaɪsəˈmetrɪk ˌaɪsəˈmetrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
دارای یک میزان، هم‌اندازه، (سنگ‌شناسی) دارای ذرات ریز متساوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد isometric

  1. adjective Of or involving muscular contraction in which tension increases while length remains constant
    Synonyms:
    isometrical
    Antonyms:
    isotonic
  1. noun A line connecting isometric points
    Synonyms:
    isometric-line

ارجاع به لغت isometric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isometric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/isometric

لغات نزدیک isometric

پیشنهاد بهبود معانی