آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Isometric

ˌaɪsəˈmetrɪk ˌaɪsəˈmetrɪk

معنی isometric

noun adjective

دارای یک میزان، هم‌اندازه، (سنگ‌شناسی) دارای ذرات ریز متساوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد isometric

  1. adjective of or involving muscular contraction in which tension increases while length remains constant
    Synonyms:
    isometrical
    Antonyms:
  1. noun a line connecting isometric points
    Synonyms:
    isometric-line

ارجاع به لغت isometric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «isometric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/isometric

لغات نزدیک isometric

پیشنهاد بهبود معانی