امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kindergarten

ˈkɪndərˌɡɑːrtn ˈkɪndəɡɑːtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kindergartens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
انگلیسی آمریکایی کودکستان، پیش‌دبستانی (محیط آموزشی کودکان ۵ ساله تا پیش از مدرسه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The kindergarten teacher is very patient and nurturing.
- مربی کودکستان بسیار صبور و باحوصله است.
- I remember my first day of kindergarten like it was yesterday.
- اولین روز کودکستانم را طوری به خاطر دارم که انگار همین دیروز بود.
- My daughter is excited to start kindergarten next year.
- دخترم برای شروع پیش‌دبستانی در سال آینده هیجان‌زده است.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت kindergarten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kindergarten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kindergarten

لغات نزدیک kindergarten

پیشنهاد بهبود معانی