فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Limpsy

توضیحات:

همچنین limpsey و limsy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار limpsy رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

لنگان، بی‌حال، بی‌رمق، سست، ضعیف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The limpsy child could barely walk.

کودک بی‌حال به‌سختی می‌توانست راه برود.

the limpsey old man

پیرمرد ضعیف

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The limsy girl struggled to walk up the stairs.

دختر بی‌رمق به‌سختی از پله‌ها بالا رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت limpsy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «limpsy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/limpsy

لغات نزدیک limpsy

پیشنهاد بهبود معانی