گذشتهی ساده:
locked awayشکل سوم:
locked awayسومشخص مفرد:
locks awayوجه وصفی حال:
locking awayدر جای قفلشده نگهداری کردن
Make sure to lock away your important documents in the safe.
مطمئن شوید که مدارک مهم خود را در گاوصندوق نگهداری کنید.
She decided to lock away her jewelry while she was on vacation.
او تصمیم گرفت تا زمانی که در تعطیلات بود، جواهرات خود را در جایی قفلشده نگهداری کند.
زندانی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They had to lock him away because he was a danger to society.
آنها مجبور شدند او را زندانی کنند زیرا او برای جامعه خطرناک بود.
After the trial, the murderer was locked away for life.
پساز محاکمه، قاتل برای همیشه زندانی شد.
The state decided to lock her away in a mental institution.
دولت تصمیم گرفت او را در آسایشگاه روانی زندانی کند.
حبس کردن
She decided to lock herself away to finish writing her novel.
او تصمیم گرفت خود را در اتاق حبس کند تا نوشتن رمانش را تمام کند.
After the argument, she locked herself away in the bathroom.
بعداز بحث، او خود را در حمام حبس کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lock away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lock-away