فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lordosis

lɔːrˈdoʊsɪs lɔːˈdəʊsɪs

شکل جمع:

lordoses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

پزشکی گودی کمر، لوردوز، لوردوسیس (انحنا به داخل در بخشی از ستون مهره‌های بدن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

Excessive lordosis can lead to back pain and discomfort.

گودی کمر بیش از حد می‌تواند منجر به کمردرد و ناراحتی شود.

Physical therapy often helps to correct lordosis in adolescents.

فیزیوتراپی اغلب به اصلاح لوردوز در نوجوانان کمک می‌کند.

noun countable uncountable

پوزیشن کوهانی (وضعیتی برای اعلام آمادگی موش‌های ماده در زمان پذیرای جنس نر برای جفت‌گیری)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The female rat displayed lordosis to signal her readiness to mate.

موش ماده پوزیشن کوهانی را نشان داد تا آمادگی خود را برای جفت‌گیری نشان دهد.

In many species, lordosis is a crucial part of the reproductive process.

در بسیاری از گونه‌ها، پوزیشن کوهانی بخش مهمی از فرآیند تولیدمثل است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت lordosis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lordosis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lordosis

لغات نزدیک lordosis

پیشنهاد بهبود معانی