شکل جمع:
macrosکامپیوتر ماکرو (الگویی قابل برنامهریزی که دنبالهای از ورودیهای مشخص را به دنبالهای از خروجیهای ازپیشمشخص تبدیل میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The macro reduced the coding time.
ماکرو زمان کدنویسی را کاهش داد.
The macro's efficiency improved the overall performance of the application.
کارایی ماکرو عملکرد کلی برنامه را بهبود بخشید.
بزرگ، درشت، در مقیاس بزرگ، ماکرو (-macro)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Scientists use macrofossils to study past ecosystems and environments.
دانشمندان از بزرگفسیلها برای مطالعهی اکوسیستمها و محیطهای گذشته استفاده میکنند.
Macromolecules are complex molecules composed of many smaller units.
ماکرومولکولها مولکولهای پیچیدهای هستند که از تعداد زیادی واحد کوچکتر تشکیل شدهاند.
درشت، کلان، ماکرو
The macro structure of the building was visible from afar.
ساختار کلان ساختمان از دور نمایان بود.
The macro lens captured the details of the insect's wings.
لنز ماکرو جزئیات بالهای حشره را ثبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «macro» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/macro