مجله (magazine)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I subscribe to a monthly mag.
مشترک یک مجلهی ماهانه (ماهنامه) هستم.
fashion mags
مجلات مد
خشاب (magazine)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The soldier carefully inspected his weapon's magazine before heading into battle.
سرباز قبل از رفتن به نبرد، خشاب سلاح خود را بهدقت بررسی کرد.
The detective found a hidden mag full of bullets at the crime scene.
کارآگاه یک خشاب مخفی پر از گلوله را در صحنهی جرم پیدا کرد.
منیزیم (magnesium)
The lab technician analyzed the magnesium levels in the water sample.
تکنسین آزمایشگاه میزان منیزیم در نمونهی آب را آنالیز کرد.
Foods high in mag include leafy green vegetables, nuts, and seeds.
مواد غذایی سرشار از منیزیم عبارتاند از سبزیجات سبزبرگ، آجیل و دانهها.
مغناطیس (magnetism)
The mag in the MRI machine allows doctors to see inside the body.
مغناطیس موجود در دستگاه MRI به پزشکان امکان میدهد تا داخل بدن را ببینند.
The mag of the rock attracted the metal objects nearby.
مغناطیس سنگ اجسام فلزی نزدیک را جذب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mag