Mag

mæɡ mæɡ
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun countable informal
    مجله (magazine)
    • - I subscribe to a monthly mag.
    • - مشترک یک مجله‌ی ماهانه (ماهنامه) هستم.
    • - fashion mags
    • - مجلات مد
  • abbreviation
    خشاب (magazine)
    • - The soldier carefully inspected his weapon's magazine before heading into battle.
    • - سرباز قبل از رفتن به نبرد، خشاب سلاح خود را به‌دقت بررسی کرد.
    • - The detective found a hidden mag full of bullets at the crime scene.
    • - کارآگاه یک خشاب مخفی پر از گلوله را در صحنه‌ی جرم پیدا کرد.
  • abbreviation
    منیزیم (magnesium)
    • - The lab technician analyzed the magnesium levels in the water sample.
    • - تکنسین آزمایشگاه میزان منیزیم در نمونه‌ی آب را آنالیز کرد.
    • - Foods high in mag include leafy green vegetables, nuts, and seeds.
    • - مواد غذایی سرشار از منیزیم عبارت‌اند از سبزیجات سبزبرگ، آجیل و دانه‌ها.
  • abbreviation
    مغناطیس (magnetism)
    • - The mag in the MRI machine allows doctors to see inside the body.
    • - مغناطیس موجود در دستگاه MRI به پزشکان امکان می‌دهد تا داخل بدن را ببینند.
    • - The mag of the rock attracted the metal objects nearby.
    • - مغناطیس سنگ اجسام فلزی نزدیک را جذب می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mag

  1. noun A periodic publication containing pictures and stories and articles of interest to those who purchase it or subscribe to it
    Synonyms: magazine

ارجاع به لغت mag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mag

لغات نزدیک mag

پیشنهاد بهبود معانی