شخصیت گیرا، شخصیت جذاب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He had a magnetic character that made him the center of attention wherever he went.
او شخصیتی گیرا داشت که هر جا میرفت او را در مرکز توجه قرار میداد.
The CEO's magnetic character inspired his employees to work harder and achieve their goals.
شخصیت گیرا و جذاب مدیرعامل الهامبخش کارمندانش بود تا سختتر کار کنند و به اهداف خود برسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «magnetic character» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/magnetic-character