کامپیوتر برد اصلی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The technician replaced the faulty mainboard in my computer.
متخصص فنی برد اصلی معیوب کامپیوترم را تعویض کرد.
The mainboard was damaged due to a power surge.
برد اصلی به خاطر جریان برق آسیب دید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mainboard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mainboard