ترتیبات را دادن / تدارک دیدن / هماهنگی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to make arrangements for the upcoming conference.
ما باید برای کنفرانس آتی تدارک ببینیم/هماهنگی کنیم.
I've made arrangements for you to be picked up at the airport.
من هماهنگ کردهام که شما را از فرودگاه بردارند/من ترتیب داده ام.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make arrangements» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-arrangements