ترتیبات چیزی را دادن، مقدمات کاری را فراهم کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to make arrangements for the upcoming conference.
ما باید ترتیبات کنفرانس آینده را بدهیم.
They made arrangements for his travel and accommodation.
آنها مقدمات سفر و اقامت او را فراهم کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «make arrangements for» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/make-arrangements-for