Manpower

ˈmænpaʊər ˈmænˌpaʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
نیروی انسانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The Western world was facing a shortage of manpower.
- جهان غرب با کمبود کارگر مواجه شده بود.
- the manpower needed to build the Pyramids
- نیروی انسانی لازم برای ساختن اهرام (مصر)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manpower

  1. noun the force of workers available
    Synonyms:
    workforce workers work force laborers hands labor-force men males men of military age

ارجاع به لغت manpower

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manpower» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manpower

لغات نزدیک manpower

پیشنهاد بهبود معانی