شکل جمع:
marathonsورزش ماراتن (یکی از انواع دو که در مسافت ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر انجام میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I signed up for my first marathon.
برای نخستین ماراتن خودم ثبتنام کردم.
The marathon kicked off with hundreds of runners.
ماراتن با حضور صدها دونده آغاز شد.
مجازی ماراتن، هر چیز طولانی (از نظر زمان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a speechmaking marathon
یک دورهی طولانی سخنرانی
The endless meeting was a marathon.
جلسهی بیپایان ماراتن بود.
ورزش مربوط به ماراتن
She proudly wore her marathon medal around her neck.
مدال ماراتن خود را با افتخار به گردنش انداخت.
The marathon runner crossed the finish line.
دوندهی ماراتن از خط پایان گذشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marathon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marathon