شکل جمع:
marchionessesمارشنس، زن اشرافی، زن مدیست، زوجهی مارکی (خانمی که جایگاه اجتماعی بالایی ازطریق همسرش یا حتی خودش دارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The marchioness attended the royal ball in a stunning gown.
زن اشرافی با لباسی جذاب در مراسم رقص سلطنتی شرکت کرد.
People admired the intelligence and grace of the renowned marchioness.
مردم ذکاوت و زیبایی مارشنس مشهور را تحسین میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «marchioness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/marchioness