امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Marchioness

ˈmɑːrʃnəs ˌmɑːʃəˈnes
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    marchionesses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مارشنس، زن اشرافی، زن مدیست، زوجه‌ی مارکی (خانمی که جایگاه اجتماعی بالایی ازطریق همسرش یا حتی خودش دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The marchioness attended the royal ball in a stunning gown.
- زن اشرافی با لباسی جذاب در مراسم رقص سلطنتی شرکت کرد.
- People admired the intelligence and grace of the renowned marchioness.
- مردم ذکاوت و زیبایی مارشنس مشهور را تحسین می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marchioness

  1. noun A noblewoman ranking below a duchess and above a countess
    Synonyms:
    marquise

ارجاع به لغت marchioness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marchioness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marchioness

لغات نزدیک marchioness

پیشنهاد بهبود معانی